چلیپا
این وبلاگ ترکیبی از دلنوشته های خودم و مطالبی در رابطه با موضوعات مورد علاقه و جذاب برای خودم می باشد.
نويسندگان

  
شاید محمّد صلی‏ الله‏ علیه ‏و ‏آله است که در هیبت «علی اکبر» از دامان لیلا بر می‏خیزد و دنیا را به شوق وا می‏دارد. ذرّات خاک، بوی خوش قدم‏هایت را به سماع در آمدند، آن‏گاه که پلک‏های کوچکت، دنیا را بر هم زد! مردانگی از همین نگاه آغاز می‏شود.
تو پلک می‏گشایی تا روزها و شب‏ها بهانه‏ای داشته باشند برای آمد و رفت.
غیرت «علی علیه‏ السلام»، در رگ‏هایت می‏دود و رحمت «محمد صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏ آله» در رفتارت.
عشق و عقل در تو به هم رسیده‏اند.
کودک دلبند حسین علیه‏ السلام، خدا می‏خواست تا دنیا دوباره محمد صلی ‏الله ‏علیه‏ و‏ آله را به تماشا بنشیند در رفتار و گفتار تو.
پلک گشودی و آفتاب از نگاه روشنت، طلوع کرد.
هر تکان گاهواره‏ات، قلب زمان را می‏لرزاند؛ که تو یک قدم به کربلا نزدیک‏تر می‏شوی.
از دامان لیلا، چون واقعه‏ای بزرگ بر می‏خیزی و دنیا را، به شوری عاشقانه فرا می‏خوانی.
کربلا، دیری است قدم‏هایت را به انتظار نشسته است. تکیه بر گام‏های استواری و غیرت تو دارند، ستون‏های خیام عشق.
علی جان، ای مؤذّن اذان سرخ شهادت در گستره ظهری شورانگیز! تو عشق را تفسیر کردی؛ آن لحظه که قدم بر میدان نبرد نهادی.
شنیده‏ ام هیچ کس تیغی از غلاف بیرون نکشید.
گمان کردند رسول خدا صلی ‏الله ‏علیه ‏و‏ آله به میدان آمد؛ مگر نه این که تو شبیه‏ترین فرد به پیامبر اکرم صلی‏ الله ‏علیه‏ و ‏آله بودی؟
صدایت، خاک را بارور کرد.
صدایت، در کنگره افلاک پیچید؛ «انا علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب» و این یعنی عشق؛ یعنی اصالت.
صدای گام‏های عشق است که در هفت آسمان پیچید!
قنداقه‏ایی از نور، در آغوش حسین علیه‏ السلام است.
و حسین علیه ‏السلام، مشتاق دیدار جدّ بزرگوارش، محمد در چهره زیبای کودک!
میلاد تلاقی دو نور در یک آینه، تکثیر دو اقیانوس، حضرت «علی اکبر علیه‏ السلام»، مبارک!


موضوعات مرتبط: ادبی ، ،
برچسب‌ها:
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
امکانات وب